درک دردهای مرد پولادین؛ نادژدا_ماندلشتام

0 0
Read Time:5 Minute, 28 Second

در زمان او صنعتی شدن در مقیاس وسیع صورت گرفت و بهشت ​​سوسیالیسم پدیدار شد که روشنفکران غربی را به خود جذب کرد. دولت ها و رسانه های غربی نیز از برتری آن شگفت زده شدند. به همین دلیل یا به دلیل قدردانی از شرکتش در جنگ جهانی، مرد سال مجله تایم (1942) شد. شاید اولین کسی که فهمید این سرباز همکار علیه هیتلر کمتر از او #چرچیل نیست که در سخنرانی معروف خود در کالجی در میسوری ایالات متحده آمریکا (1948) دیوار آهنی را آشکار کرد. این سخنرانی چرچیل اندکی پس از پایان جنگ جهانی به عنوان پایان ماه عسل بود. او متحدانش با ارزش‌های غربی (دموکراسی) را از خواب غفلت بیدار کرد و به خواسته‌های ائتلافی دیروز اروپای شرقی و مرکزی و تلاش برای پرده آهنین اشاره کرد.

در دوران استالین، جنگ جهانی آغاز شد و ارتش سرخ او با کمک زمستان سخت، ماشین جنگی هیتلر را سرنگون کرد. بار سنگین نبرد زمینی در جبهه متفقین نیز بر دوش سربازان او بود. در دوره او، اتحاد جماهیر شوروی هسته ای شد و به عنوان یکی از دو ابرقدرت با تغییراتی در جغرافیای بین المللی ظاهر شد. ابرقدرتی که چندین کشور اروپایی را اقمار خود داشت و علیرغم آموزه های تروتسکی، سعی در گسترش انقلاب کمونیستی در سایر مناطق جهان داشت. به گفته نویسنده کتاب پژوهشی «تزار سرخ»، استالین مطالعه‌شده‌ترین رهبر اتحاد جماهیر شوروی از لنین تا گورباچف ​​است و این جمله برای ما که تصور می‌کردیم استالین نمونه‌ای از دیوانه‌های شجاع است، تعجب‌آور بود.
او باهوش بود. در آخرین ماه‌های زندگی سلف خود، زمانی که لنین سعی کرد این دوست ناسازگار را سرنگون و منزوی کند، و با وجود اینکه افراد دیگری بودند که از او باسوادتر، انقلابی‌تر و نزدیک‌تر به لنین بودند، اما به گونه‌ای موفق شد که او را شکست داد. رقبا و هم تیمی ها با یک حرکت حساب شده در شطرنج سیاسی و سپس با ارعاب و تهدید او را کنار زدند و در نهایت لباس سلطنتی به تن کردند.
اما استالین به این نکات معروف نیست. کیش شخصیت و بی رحمی او از ویژگی های اصلی او در تاریخ است و این کتاب سیاست وحشتناک پلیس مخفی او را در برخورد با روشنفکران و نویسندگان شرح می دهد. این کتاب در سال 1964 نوشته شده و در خارج از اتحاد جماهیر شوروی منتشر شده است. یعنی حتی یازده سال از مرگ مرد پولادین (کنایه از ترجمه نامش) و آغاز استالین زدایی و موج اعاده حیثیت می گذرد، اما همچنان با جزئیات سر و کار داریم. پاکسازی استالین تابو بود.

اوسیپ ماندلشتام، یکی از شاعران برجسته آن دوران، برای سرودن شعری در مورد خودکشی های استالین، دچار دردسرهای زیادی شد. شعری که فقط برای 15-20 دوست خوانده شد به کاغذ نرسید! و یکی از آنها، شاعر، مصیبت را آشکار کرد. این کتاب شرح یورش پلیس مخفی به خانه او، بازجویی ها و 3 سال تبعید، سپس زندان و اعزام به اردوگاه های کار اجباری و گولاگ های سیبری است و همسر شاعر به عنوان شاهد عینی این تجربه را ارائه می دهد. استالین – که شخصاً با تمام مشغله‌هایش مراقب حوزه روشنفکران و نویسندگی بود – در مورد ماندلشتام گفت: “او را منزوی کن، اما او را سالم نگهدار”. چنین دستوری از دیکتاتوری که بی رحمی خود را در جنایات بسیار کمتر (و نه شعری که آشکارا در تضاد با خودش است) به اثبات رسانده است، تعجب برانگیز است و حکایت از جایگاه و نفوذ والای شاعر در زندگی این زوج دارد، به ویژه زمانی که تمام یارانه ها بوده است. برشی که معمولاً توسط دولت مسکو به نویسندگان ادبی داده می شد، هدر رفت. بی خانمانی، محرومیت از مسکن در 15 شهر بزرگ و در شعاع 100 کیلومتری مسکو، ترس دوستان از برقراری ارتباط با آنها، انزوا، بیماری، فقر شدید و از همه مهمتر – سایه ترس از پلیس مخفی، اصلی ترین آنها هستند. مختصات زندگی آنها که با جزئیات دردناکی در این کتاب 600 صفحه ای شرح داده شده است. این زوج مجبور شدند در سایه ترس پلیس مخفی به نزد دوستان خود در مسکو یا لنینگراد (سن پترزبورگ) بروند و از طریق حامیان خود – که اکثراً نویسندگان بزرگ اما فقیر بودند – حداقل معاش خود را تأمین کنند و به محل اقامت خود بازگردند. ماندلشتام در نتیجه این فشارها و طبیعت ضعیف شاعرانه اش، سرانجام به بیماری روانی مبتلا شد و اگرچه به دستور خیرین خود قصیده ای در ستایش تحولات به اصطلاح خیره کننده دوران استالین نوشت، اما هیچ نشانه ای از خشم از خود نشان نداد. و نفرت خود را از دیکتاتور کم نکرد و سرانجام در اردوگاه کار اجباری می میرد.

آنچه در لایه زیرین اثر به وضوح قابل مشاهده است:
1- نویسنده علیرغم تلاش رژیم برای از بین بردن دست نوشته ها و خاطره همسرش برای جلوگیری از نابودی این میراث ادبی زنده ماند.
2- نویسنده علیرغم اینکه دارای مدارج علمی بالا، استاد دانشگاه و روشنفکر است، خودنمایی نمی کند و تمام اثر را برای بیان کمالات و مصائب همسرش و ارائه وضعیت خفقان آور دوران استالین ساخته است. .

3- لحنش اخلاقی است. او نسبت به بزدلی و قاچاق انسان همکاران حرفه ای خود هیچ کینه ای ندارد و در بسیاری از موارد بزرگوارانه آنها را بهانه می کند و نیاز به بقا را مطرح می کند و حیثیت زنده ها زنده است و از ذکر نام آنها به صراحت اجتناب می کند تا رژیم موجود. برای آنها شر ایجاد نمی کند. الطافی که از نظر امروزی ما چندان مهم و بزرگ به نظر نمی رسد، اما مشخص است که در آن دوران سخت چقدر تاثیرگذار بوده است. او حتی یک فصل از کتاب خود را به ویکتور شکلوفسکی، منتقد بزرگ ادبی، و خانواده دوست داشتنی اش تقدیم کرد.
4- شعر در روسیه بسیار مورد احترام بود و نویسندگان بزرگی مانند پاسترناک (خالق دکتر ژیواگو) اصرار داشتند که در درجه اول شاعر باشند و به عنوان چنین مورد توجه قرار گیرند.
5- سیاست دولت مسکو اسکان دادن شاعران و نویسندگان نامدار در مجتمع هاست. اگرچه آشکارا این امر به احترام آنها در تامین مسکن تعبیر می شود، اما هدف مهم تری دارد: تسهیل نظارت و کنترل آنها!
6- معروف است که ظلم استالین نسبت به دانشمندان و روشنفکران و موج تبعید و زندان و گولاگ از سال 1937 شروع شد، اما نویسنده ثابت می کند که پاکسازی ها و پاکسازی ها از سه تا چهار سال پیش آغاز شد که پرونده ماندلشتام یکی از آنهاست. با این حال، پاکسازی بزرگ از سال 1937 ادامه دارد.
8- پاورقی های مترجم فهرستی از ده ها نویسنده مشهور روسی است که در جریان پاکسازی ها کشته یا به گولاگ رفته و یا اعدام شده اند.

1680465354

Happy
Happy
0 %
Sad
Sad
0 %
Excited
Excited
0 %
Sleepy
Sleepy
0 %
Angry
Angry
0 %
Surprise
Surprise
0 %

Average Rating

5 Star
0%
4 Star
0%
3 Star
0%
2 Star
0%
1 Star
0%

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top